جدول جو
جدول جو

معنی زیان مندی - جستجوی لغت در جدول جو

زیان مندی
(مَ)
ضرر. مضرت. مقابل سودمندی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به مادۀ قبل و دیگر ترکیبهای زیان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
مضر. مقابل سودمند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : دیگری، بعد از وفات او، به خوابش دید. گفت خدای با تو چه کرد؟ گفت: رحمت کرد و عنایت نمود در حق من ولکن اشارت این قوم مرا عظیم زیان مند بود یعنی انگشت نمای بودم میان اهل دین. (تذکرهالاولیاء عطار). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو، سکنۀ آن 150 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد و میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زَ بامْ بَ)
اظهار و بیان گواهان بقید قلم درآوردن. (آنندراج). شهادت شاهد، افسونگری. (ناظم الاطباء). عملی که جادویان و دعانویسان ادعا کنند که دشمنان را از گفتارهای بد نزد پادشاه یا شوهر و غیره بازدارد. عمل سحری که دشمنان را از غیبت و بدگویی کسی بازدارد، زبان بند شدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از میان وندی
تصویر میان وندی
مشارکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کران مندی
تصویر کران مندی
محدویت، محدودیت
فرهنگ واژه فارسی سره